خانه ی دوست

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

خانه ی دوست

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

خانه ی دوست*( سهراب)

"خانه دوست کجاست؟"

در فلق بود که پرسید سوار.

 

آسمان مکثی کرد.

 

رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید

 

و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:

 

 

"نرسیده به درخت،

 

کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است

 

و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است.

 

می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ،سر بدر آرد،

 

پس به سمت گل تنهایی می پیچی،

 

دو قدم مانده به گل،

 

پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی

 

و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد.

 

 

در صمیمیت سیال فضا،خش خشی می شنوی:

 

کودکی می بینی

 

رفته از کاج بلند بالا،جوجه بردارد از لانه نور

 

و از او می پرسی

 

خانه دوست کجاست."

 

 

(سهراب)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد