خانه ی دوست

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

خانه ی دوست

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

دوست

  

 

دوست

بزرگ بود

و از اهالی امروز بود 

 و باتمام افق های باز نسبت داشت 

 و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید

صداش به شکل حزن پریشان واقعیت بود 

 و پلک هاش مسیر نبض عناصر را به ما نشان داد 

 و دست هاش

هوای صاف سخاوت را

ورق زد

و مهربانی را

به سمت ما کوچاند به شکل خلوت خود بود

و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را 

 برای اینه تفسیر کرد 

 و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود

و او به سبک درخت

میان عافیت نور منتشر می شد

همیشه کودکی باد را صدا می کرد

همیشه رشته صحبت را

به چفت آب گره می زد

برای ما یک شب

سجود سبز محبت را

چنان صریح ادا کرد

که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم

و مثل یک لهجه یک سطل آب تازه شدیم

و بارها دیدیم

که با چه قدر سبد 

 برای چیدن یک خوشه ی بشارت رفت

ولی نشد 

 که روبروی وضوح کبوتران بنشیند 

 و رفت تا لب هیچ 

 و پشت حوصله نورها دراز کشید

و هیچ فکر نکرد

که ما میان پریشانی تلفظ درها 

 برای خوردن یک سیب

چه قدر تنها ماندیم 
                                                        سهراب سپهری

نظرات 2 + ارسال نظر
سعید جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 14:10 http://f10.blogsky.com


سلام سارا
وبلاگ جالبی داری خوشحال میشم
نظرت را در مورد وبلاگ خودم بدونم
موفق باشی

taregh یکشنبه 8 دی‌ماه سال 1392 ساعت 20:32

وبلاکه قشنکی داری
خوشال میشم به منم سر بزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد