مرا چه به تنهایی و سکوت ؟

  

 

 

 

مرا چه به تنهایی و سکوت 

 

نقاشی می کشم .
دنیای وارونه ام را ،
از اینجا تا بی انتهایی تو .
رنگ در طرح .
بوسه ای بر باد .
درختی در آغوش خاک .
آسمانی بی ماه .
طبیعتی برهنه
و من .
چشمانم حکایت ها دارد ...
مرا چه به تنهایی و سکوت ؟
زندگی باید 

 

  

 

مرا ورق می زنی 

می گذرم

از تو

از برگ های باران خورده

از دوست داشتن

....

ورق می خورم .

تکراری دوباره

کتاب هایی از جنس خاک

سکوت زمین....

تن خسته من سال هاست بوی غم می هد.

این بار فصل دوباره ای در راه است

چیزی برای عیدی ندارم ......

بهارم تقدیم تو باد 

 

                    « سحر رومی »