مرا چه به تنهایی و سکوت
نقاشی می کشم .
دنیای وارونه ام را ،
از اینجا تا بی انتهایی تو .
رنگ در طرح .
بوسه ای بر باد .
درختی در آغوش خاک .
آسمانی بی ماه .
طبیعتی برهنه
و من .
چشمانم حکایت ها دارد ...
مرا چه به تنهایی و سکوت ؟
زندگی باید
مرا ورق می زنی
می گذرم
از تو
از برگ های باران خورده
از دوست داشتن
....
ورق می خورم .
تکراری دوباره
کتاب هایی از جنس خاک
سکوت زمین....
تن خسته من سال هاست بوی غم می هد.
این بار فصل دوباره ای در راه است
چیزی برای عیدی ندارم ......
بهارم تقدیم تو باد
بیا تا یه دوستی رو شروع کنیم....به امید دیدار دوست من
یادش همیشه زنده...
جدا ماندن از کسی که دوستش داری
فرقی با مردن ندارد
پس عمری که بی تو میگذرد
مرگیست به نام زندگی
سلام گلم وب زیبایی داری خوشحال میشم بهم سر بزنی
سلام بسیار زیبا بود
خوشحال میشم اشعار جدیدتون رو در ایمیلم داشته باشم...