دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه کفش فردارو ور کشید
آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفعه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشه فردا زدو رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوّا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامه فردا ها رو تا زد و رفت...
***
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن
خودشو تو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش میخواست ولی
خرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت
خودشم قفلی رو قفلها زدو رفت
محمد علی بهمنی
سلام
من شعر دریا رو خیلی دوست دارم
با اجازه لینکش رو بر میدارم
:)
میروم شبها به ساحلها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته ی دریا
می نویسم اوج غم ها را
با آرزوی موفقیت
سلام.وبتو از وب رئوف پیدا کردم.من عاشق این آهنگ وبتم.سر بزن به ما.
سلام دوست خوبم کسی که چهار سال دوسش داشتم و عاشقش بودم ازدواج کرد دلم میخواد بیاین و ازدواجشو بهش تبریک بگین که بفهمه حتی حالا که منو رد کرد واسش آرزوی خوشبختی می کنم آخه مطمئنم میاد بازم به وبلاگ سر میزنه
با آمدن تو بهترین و زیبا ترین لحظات زندگیم را گذراندم
تو را از خدایی خواستم که به رحمت بی کرانش ایمان دارم
و تو را به خدایی میسپارم که همیشه حتی بزرگترین گناهان را بخشیده
و بدان که تا ابد بی نهایت و عاشقانه دوستت میدارم
و برایت آرزوی خوشبختی می کنم
سارای عزیز درست که پا بر روی من گذاشتی و دست در دست دیگری نهادی
ولی همیشه ی عمر بر جای پایت بوسه خواهم زد
و به خوبی از تو یاد خواهم کرد
واقعا همه شعر هایی که میذارید زیبا هستن.ممنون
مرسی از بلاگتون... من این مطلبو گذاشتم روی بلاگم. مرسی