خانه ی دوست

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

خانه ی دوست

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

قایقی خواهم ساخت...

 

قایقی خواهم ساخت

 

خواهم انداخت به آب

 

دور خواهم شد از این خاک غریب

 

که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق

 

قهرمان را بیدار کند

 

قایق از تور وتهی

 

ودل آرزوی مروارید

 

همچنان خواهم راند

 

نه به آبی دل خواهم بست

 

نه به دریا-پریانی که سر از آب بدر می آرند

 

و در آن تابش تنهایی ماهیگیران

 

می فشانند فسون از سر گیسوهاشان

 

همچنان خواهم راند

 

همچنان خواهم خواند

 

دور باید شد دور

 

مرد آن شهر اساطیر نداشت

 

زن آن شهر به سرشاری یک خوشه ی انگور نبود

 

هیچ آیینه تالاری سر خوشی ها را تکرار نکرد

 

چاله آبی حتی مشعلی را ننمود

 

دور باید شد دور

 

شب سرودش را خواند

 

نوبت پنجره هاست

 

همچنان خواهم راند

 

همچنان خواهم خواند

 

پشت دریا ها شهری ست

 

که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است

 

بام ها جای کبوتر هایی ست که به فواره ی هوش بشری می نگرند

 

دست هر کودکده ساله شهر شاخه ی معرفتی ست

 

مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند

 

که به یک شعله به یک خواب لطیف

 

خاک موسیقی احساس تو را می شنود

 

و صدای پر مرغان اساطیر می آید در باد

 

پشت دریا ها شهری ست

 

که در آن وسعت خورشید به اندازه ی چشمان سحر خیزان است

 

شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند

 

پشت دریا ها شهری ست!

 

قایقی باید ساخت 

 

 

سهراب سپهری

نظرات 15 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 23:00 http://www.helal.blogsky.com/

قایقی خواهم ساخت

و به جریان نگاه

برسم خانه دوست

رئوف جمعه 5 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:55 http://raoof-v86.blogsky.com

سلام
خوبی؟
مرسی سر زدی و خبرم کردی.
شعر های سهراب پر از احساس هستن واقعا زیبا هستن.
راستی چرا آخرین آپ!!! مگه همراه با درس نمی شه آپ کرد چون آپ کردن بیشتر از 15 دقیقه طول نمی کشه.
امیدوارم توی درس و زندگی موفق باشی.

مریم دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 16:37 http://maryamjalali-1995.blogfa.com/

سلام !۱

ممنون از اینکه این شعر رو گذاشتی!!

پیش منم بیا

ارسلان پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 20:16 http://zamime22.blogfa.com/

سلام از وب خیلی خیلی زیباتون ممنون امیدوارم موفق باشید
به وب منم سری بزنید

علیرضا صادقی دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 21:05

خوب بود جیگر

jk سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 http://www.jkamelan.blogfa.com

سلام شعررو قبلا شنیده بودم ولی این عکسی که انداختی با حل بود
موفق باشی

آرش سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 00:37

واقعا هم باید دور شد از این خاک غریب .از این مهد بی فرهنگی
از این زندانی که شکنجه گاه عشق است ازاین جایگاه ظلم و فساد.
سارا جون ممنونم از مطالبت.خوشحالم از این که سهراب رو میفهمی.

یاس دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 21:22 http://www.yasi2011.blogfa.com

سلام
هوبی
وب خوبی داری
موفق باشی

الی شنبه 8 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 22:52

خیلی قشنگه واقعا بهم ارامش میده

lover شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 14:38

صبر کن سهراب
گفته بودی قایقی خواهم ساخت !
قایقت جا دارد ؟
من هم ار همهمه ی اهل زمین دلگیـــــــــــــــــــرم

saman جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:54 http://www.entofa.net

زیباست

زهرا پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 20:28 http://zari.blogfa.com

عاشق وبلاگت شدم

....... یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 21:17

شعراشوبیشترکن ولی فقط از سهراب سپهری

حسین دوشنبه 11 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 13:16

ممنون

گند زدی به شعر که!!!!!!!! جمعه 21 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 12:56

قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند.

قایق از تور تهی
و دل از آروزی مروارید،
همچنان خواهم راند
نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان

همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
«دور باید شد، دور.
مرد آن شهر، اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ آئینه تالاری، سرخوشیها را تکرار نکرد
چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود
دور باید شد، دور
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست.»
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند

پشت دریاها شهری ست
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
بامها جای کبوترهایی است، که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله، به یک خواب لطیف

خاک موسیقی احساس تو را می شنود
و صدای پر مرغان اساططیر می آید در باد

پشت دریا شهری ست
که درآن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند.

پشت دریاها شهری ست!
قایقی باید ساخت .

سهراب سپهری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد