ای دور از نظر که شبم را، به یمن مقدم خود روز می کنی با یاد تو کنون پر می کشم به اوج پر می کشم به ساحت گویای عاشقان
*** آری در اوج پرنده ای سوزان آتشم روشنی چراغ را در شام پر مخاطره آواز می کنم ره می برم به خانه ی درد آشنای عشق آن دم که درد می شکند بر مزار جان در آستان خاطره پرواز می کنم.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ای دور از نظر
که شبم را،
به یمن مقدم خود روز می کنی
با یاد تو کنون
پر می کشم به اوج
پر می کشم به ساحت گویای عاشقان
***
آری در اوج
پرنده ای سوزان آتشم
روشنی چراغ را
در شام پر مخاطره آواز می کنم
ره می برم به خانه ی درد آشنای عشق
آن دم که درد
می شکند بر مزار جان
در آستان خاطره پرواز می کنم.